به نام خدا ✍️✍️
« تک درخت»
جاده بیانتها در دل دشت و جنگل بود. آسمان آبی آبی، خورشید بسیار تابنده میتابید و در دل آسمان نورافشانی میکرد. تا چشم کار میکرد دشت بیانتها چشم نوازی میکرد. خوف مرا گرفت. چیزی نبود که بترسم.
فقط آسمان بیانتها بود و زمین بیکران. از دور درختانی بودند. اینجا فقط از دور تک درختی به نظرم آمد و سبزی بیانتهای زمین. روبرویم نیم دایره کوهی بود. از پشت کوه ابرها یکی پس از دیگری میآمدند. سفید، خاکستری، جلوی خورشید را میگرفتند.
تازه پاییز از راه رسیده بود آفتاب که نیم سو میشد سردی به تنم مینشست. زیر تک درخت دشت جایی که کمی آفتاب سوسو میزد زیراندازم را پهن کردم و نشستم. از دور سیاهی میدیدم خیلی میترسیدم. به خدا پناه بردم. اما آن سیاهی هیچ وقت به من نزدیک نشد. توهّم بود. با خودم میگفتم چرا تنها آمدی؟
جواب دادم: آخه میخواستم با خودم خلوت کنم.
کتاب حق نوشتن جولیا کامرون رو همراه خود کردم. با دفتر و قلم که بخوانم و بنویسم. چند صفحهای از نوشتنم نگذشته بود که ماشینی از دور میآمد و توجه مرا جلب کرد. هرچه نزدیکتر میشد احساس آرامش بیشتری میکردم. خیلی نزدیک که شد دیدم یکی از هم دانشگاهیهایم هست.
👩 بلند شدم.
🧔 از ماشین پیاده شد.
👩 سلام.
🧔سلام خوبی؟ ممنون تو خوبی اینجا کجا اومدی؟ به سرت زده؟
👩آره تو چه جوری فهمیدی من اینجا هستم؟
🧔خب زنگ زدم خونتون مامانت گفت به جاده جنگلی رفتی منم راهمو کشیدم، کمی خرت و پرت برداشتم و اومدم پیشت که با هم بخوریم.
👩چه خوب کردی خیلی هول اومدم اصلاً خوردنی برنداشتم. قهرمون سر جاشه ولی خوردنیهایی که آوردی رو میخورم.
🧔 خب باشه اشکالی نداره.
تا رضا سفره رو بچینه بگم که چند وقت پیش بهم پیشنهاد دوستی و بعد اگر به تفاهم رسیدیم ازدواج من خواستم که خانوادهها با خبر باشند و او هم قبول کرد.
👩 ممنون رضا که سفره رو چیدی چه خوردنیهایی!
🧔 میدونستم چی دوست داری و از دیدن چه چیزایی خوشحال میشی.
مشغول خوردن بودم که گفتم رضا چرا از من پیش مادرت دفاع نکردی مگه قرار نیست تو همراه آینده من باشی. مگه همسر تکیهگاه زنش نباید باشه.
رضا حرف منو برید و گفت: ببین لیلا اولن ما در مسیر هستیم هنوز به جایی نرسیدیم. مادرم بود بدون پدر منو با هزار امید بزرگ کرده تازه من میخوام تو رو پای خودت باشی. من کنارت هستم ولی تو به من تکیه نکنی مستقل باشی. شما دو زن هستید خودتون با هم بهتر حرف میزنید.
گفتم دیگه نگو آخرشو میدونم.
آخرین دیدگاهها