آرامش

 

به نام خدا ✍️✍️
« آرامش »
از هر کسی سوال کنی چه چیزی در زندگی
برایت از همه مهم‌تر است می‌گوید آرامش.
اما سوال کنی چطور به این آرامش می‌رسی
درمانده از جواب می‌شود. آنها هم که جواب
می‌دهند در عمل در می‌مانند. گاهی در شادی
غوطه می‌خوریم به امید حاصل شدن آرامش.
لحظاتی برای سلامتی بدن درست غذا می‌خوریم
به امید داشتن جسمی سالم. زمان‌هایی به کسی
محبت می‌کنیم از خدا آرامش می‌خواهیم. گاهی
طلب بخشایش داریم و آرامش طلب داریم.

آرامش نزدیک ما و بسیار دور از ماست. آرامش
از ذهن آغاز می‌شود. مداومت در کار نیاز است.
ذهن از مغز می‌آید. آیا ما با کارکرد مغز آشنایی
داریم یا می‌دانیم مغز ما چطور توسط اجزایی
حمایت می‌شود تا ذهن کارکرد درستی داشته باشد؟
آیا می‌دانیم آرامش را در درون خود باید جستجو کرد
یا از محیط اطراف؟ بی‌شک امروزه ممکن است به
خیلی از این سوال‌ها جواب قشنگی بدهیم. اما جوابی
کادوپیچ شده که به ما هدیه شده از بدو تولد هنوز بازش نکرده‌ایم. ما با کارکرد مغز آشنایی نداریم و همه دنبال ذهن آگاهی هستیم.

بارها کار غلط انجام می‌دهیم آن وقت به
دنبال آرامش می‌گردیم. چه ‌ها به سر مغزمان می‌آوریم،
حال می‌خواهیم ذهنمان درست کار کند. ما حتی « مغز»
این اندام را به ظاهر هم نمی‌شناسیم. پای صحبت کسی می‌نشینیم که دیگر مغزمان باید سوت بکشد تا تمام کنیم.
دور همی‌هایی پا می‌گذاریم که مغزمان عقب نشینی دارد.
به چشم بیشتر اعتماد می‌کنیم تا به مغز و
ذهنمان. به جایی برسیم که دره بلندی قرار
دارد چشم می‌بیند و فرمان می‌گیرد که خطرناک
است. اما به روح مغز اهمیت نمی‌دهیم چرا که
مغزمان با آگاهی از بلندی‌هایی پرت می‌شود که
قابل جبران نیست. مغز هم نیاز به مهارکردن دارد.

وقتی مهار شد، از آشفتگی‌ها، اضطراب‌ها،
دلواپسی‌ها، دل‌آشوب‌ها، بی‌قراری‌ها،
احساس بیهودگی‌ها، سرگشتگی‌ها، حسرت‌ها، نشخوارهای‌ذهنی، هر چه که با او ناهماهنگ است،
رها می‌شود. هر عضوی از بدن با مهارکردن مغز
ارتباط دارد. با مهار شدن مغز، کارکرد همه اعضاء و
جوارح تحت تأثیر قرار می‌گیرد و بیراهه نمی‌رود.

کتاب خنیاگر مغز از دکتر مهدی خواجوی بسیار

کمک کننده هست که راهکارهای مغز را بشناسیم.

برشی از کتاب:

هنر زندگی کردن هنر مهارکردن است و مغز انسان

آکنده از ترمزهایی است که انسان را خردمند کرده

و همان‌گونه که انسان به مدد مهار بسیار ظریف

انگشتان خود می‌تواند مهارت‌های بسیار ظریفی

بیاموزد و مثلاً نقاشی مینیاتور بکشد یا با میکروسکوپ

جراحی کند یا موسیقی بنوازد به همان ظرافت هم

می‌تواند تکانه‌های درونی خود را شکل بدهد و از آن‌ها

افکاری والا و متعالی تولید کند.

 

 

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *