داستان کوتاه
به نام خدا ✍️ هفتهای یک بار پیادهروی در جنگل را نیاز دارم. نیازِ جسم سر جایش، روحم بیشتر طلب دارد. ماشین را قسمت ورودی جنگل پارک کرده، کوله
گاهی
به نام خدا ✍️ گاهی واژه کم میآید برای بیان احساسی. گاهی در تنگنا قرار میگیری برای بیان چیزی. گاهی هر چه میاندیشی از بارِ رویِ دوشِ ذهنت کم
خاطره
به نام خدا ✍️ خیلی سخت است به باورهایی برسی ولی نتوانی آن را به دیگران انتقال بدهی. دلت میسوزد برای تجربههای سختی که پشت سر گذاشتی و دیگری
نظم هستی
به نام خدا ✍🏻 چند روز است هوا بسیار گرم شده. با اینکه بهار است اما از نسیم بهاری خبری نیست. همانند گرمای تیر ماه است. بعد مدتها با
قدرت درون
به نام خدا ✍🏻 رشد ابتدا از درون و در درون صورت میگیرد. آیا تا به حال دیدهاید که درختی بدون آنکه ریشهای در زمین داشته باشد دارای ساقه
عادت
به نام خدا ✍🏻 چقدر ذهن زود عادت میکنه. یه ماه هر شب سحری زنگ گوشی ساعت 3 به صدا در میومد. شب عید قبل ساعت سه بدون صدا
آخرین دیدگاهها