به نام خدا ✍️✍️
« خواندنوشتن » ( دوقلوهای افسانه ای )
اولین بار این تعبیر را از زبان استاد خوش
نویس، خوش سخن، خوش خَلق ( خلّاق )،
استاد کلانتری نازنین به دیده دیدم و به
شنیده سپردم.
این تعبیر زیبا مرا به وَجد آورد و ذهنم را
در گیر کرد.
خواندن در « ن » آخر و نوشتن در « ن »
ابتدا به هم چسبیده و مشترکند.
دو قلو های به هم چسبیده.
نمی دانم از سَر به هم چسبیده اند و یا از قلب.
به نظرم « ن » مشترک آن ها، قلبشان است.
قلب هاشان یکی ست که با هم همراه می شوند.
مداومت در نوشتن، گذشته از گرم نگه داشتن
قلم، واژه های نا مرتّب ذهنمان را جمع و جور
می کند.
بالاخره روزی، رودخانه واژه ها به ذهن سرازیر
نشود و از اقیانوس آرام نگذرد، نوشتن در مرداب،
سراب می شود.
تکراری می شود و جذاب به نظر نمی آید.
این جاست که قلب مشترک، خواندن و مطالعه
به کمک نوشتن می آید.
به طریقی خود را با قلم می آمیزد.
مرتب بخوان و کمی توقف کن، چشم دیده ها
را به زندگیت داخل کن.
آن گاه بنویس.
چه توانمند می شود قلم.
چه افتخاری می کند به تو صاحبِ قلم.
زمانی که کتاب می خوانی، نسیمی از
لابلای واژه ها عبور کرده، به روی صفحه
آمده، عطر دل آویزش ذهن و فکر را
معطر کرده، به جان قلم می نشیند.
آنگاه پنجره دلت را به سوی دنیایی بی
انتها باز کرده، به آسمان واژه ها پرواز کن.
آن زمان باران برایت می نویسد، باران،
واژه ها را به روی صفحاتت دراز به دراز
می کند.
دیگر از فقدان کلمات رنج نمی بری.
باران وقتی اوج می گیرد به زمین می ریزد.
واژه ها هم وقتی اوج بگیرند، خودشان به
روی صفحات می نشینند.
همه چیز در هستی در جِدالَند، اما خواندن
و نوشتن در تفاهم هستند.
در قلب مشترکند.
زمانی که تطابق این دو را درک نمی کنی،
شرم بنفش رنگی به روی قلم می نشیند و
او را بی تاب می کند.
گاهی صفحات کتاب با کلمات نظامی فرش
شده اند، زمانی با واژه های احساسی.
مهم انتخاب درست در به کار بردن واژه
هاست.
به هر جهت، خواندن رود کلمات را بر ذهن
و قلمت جاری می کند.
اگر می خواهی به آسمان واژه ها پرواز
کنی، هم بخوان و هم بنویس.
آگاه باش.
خدایا شکرت
یک پاسخ
بسیار زیبا بود. اتفاقا منم اون روز که استاد درمورد این ترکیب خواندنوشتن، صحبت کردن برام جالب بود این نزدیکی و ارتباط که در ارتباط این دوکلمه هست. با خواندن نوشتن راحتتر میشه و یادگیری هم بیشتر. امیدوارم ماهم بتونیم همیشه این دو رو کنار هم داشته باشیم