توهم خود کم‌بینی

به نام خدا ✍️✍️
« توهم خودکم‌بینی »
تصویری توجه مرا جلب کرد که داستانش
را قبلاً خوانده بودم، توهم خود کوچک‌بینی
یا خود کم‌بینی. فیل با قدرت خرطومش
می‌تواند درخت تنومندی را از ریشه
درآورد. برگردیم به کودکی فیل. او را با
طنابی به میله‌ای می‌بستند خب آن زمان
برای محافظت از او خوب بود. قدرت باز کردن
نداشت. اما همینطور که مرتب بسته بود و
تلاشی برای جدا شدن از بند نداشت، این
باور در او شکل گرفت که من نمی‌توانم و نباید.
محدوده‌ای که با طناب بسته بود یک متر بود.
آرام آرام که بزرگ شد طناب را از او جدا کردند.
اما این باور در او شکل گرفته بود که بیش از یک متر نمی‌تواند از میله فاصله بگیرد. چون باورش تغییر
نکرده‌بود، بیش از یک متر قدم بر نمی‌داشت. به خود
می‌قبولاند که تو نمی‌توانی بیش از یک متر آن‌وَرتَر
بروی. این باور آنقدر قدرتمند بود که او تلاشی برای
قدم بیشتر نداشت.
در زندگی‌های خودمان، برای سفر برنامه‌ریزی
می‌کنیم. به فرزندمان می‌گوییم بار سفرت را
ببند او هم با ذوق و شوق ساکش را می‌بندد.
مادر می‌آید و می‌گوید ساکت را باز کن ببینم.
بدون توجه به نگاه فرزندش چمدان را سر و ته
می‌کند و می‌گوید این اشتباه است بعد
خودش برای او دسته‌بندی می‌کند. اینجا فرزند
زیر بار باور غلط له می‌شود که من نمی‌توانم.
دوبار تکرار شود، بار سوم به بعد دیگر فرزند
می‌پذیرد که نمی‌تواند باید مادر کارش را انجام
بدهد. بزرگتر می‌شود و می‌خواهد وارد دانشگاه
شود خود را قبول ندارد مادر می‌آید و وسیله‌های
لازمش را ردیف می‌کند. به وقت ازدواجش
می‌رسد ‌نمی‌تواند کسی را انتخاب کند مادر
می‌گوید ما خودمان برایت کسی را در نظر گرفته‌ایم
فکرش را نکن. آن‌وقت دیگر چه بلایی سر خانواده
جدید می‌آید خدا می‌داند.
کمابیش به شکل‌های مختلف توهم خود کم بینی
را دور و بر خود داریم. کمی دقت کنیم بسیار
ملموس است. نه آنقدر بچه را رها کنیم که معلوم
نیست سر از کجا در بیاورند و نه آنقدر بسته که
بلد نباشد راحت‌ترین تصمیم زندگیش را بگیرد.
من و تو فقط می‌توانیم به همدیگر اطلاعات
بدهیم. نمی‌توانیم و نباید کسی را حتی فرزندمان را
به کاری مجبور کنیم که خودش انتخاب نکرده.
بزرگی می‌گفت: ذهن ما مانند سبدی است که
سیب‌های مختلفی در آن هست. سیب‌های سالم
و ناسالم را جدا نکنیم، آرام آرام سیب‌های سالم
نیز فاسد می‌شوند. اگر باورهای ما زیر و رو نشود
آرام آرام باورهای قدیمی ما جاخوش کرده، همه
عمرمان را از ما می‌گیرد و خودمان کاره‌ای نیستیم.
عمرمان به پوچی تلف می‌شود.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *