به نام خدا ✍️✍️
« تاریکی و عشق »
هر یک از ما درونمان سرشار از تاریکی و عشق است.
ما مسئول هستیم که چگونه از این ابزار درونی به نفع خود و دیگران بهره ببریم. وجود ما همانند باغچهای است که هم میشود بیخیالش شد تا علفهای هرز قد علم کنند و یا مراقب بود و عشق را بارور کرد.
زمانی که بیخیال میشوم در واقع تنبلی و کاهلی میکنم.
ذرهای به خود سخت نمیگیرم باری به هر جهت بخور و بخواب دارم. وقتی عشق را نادید میگیریم در واقع روح را آزردهایم و ندیدش میپنداریم. روحی که همه وجود من از اوست.
من نمیتوانم طوری باغچه را سمپاشی کنم که هم علفهای هرز رویش نداشته باشند و هم بذر کاشته شده بارور شود. همه چیز به اندازه نیاز است هر چیزی سر جای خودش. اگر سم باغچه دو برابر معمول استفاده شود فکر میکنم با علفهای هرز مقابله کردهام.
این جوابِ درست نمیدهد. با این کار همه باغچه را به کشتن دادهام. همه چیز گل و بلبل باشد علف هرزی نروید پس گیاه چطور رشد کند.
ابتدا بستر را آماده میکنیم بذر سالم میپاشیم مراقب ورودیها هستیم. نور کافی، آب کافی، هوای مناسب، تقویت لازم. آنگاه هم گیاه خوب میروید و هم در برابر سیل و طوفان در حد توان خویش مقاومت میکند.
پس ابتدا برای بیرون آمدن از تاریکی درونم نیاز است او را باور دارم و بپذیرم. حال به نقاط قوّتم پروبال بیشتری بدهم. پرداختن به نقاط قوت خویش، تمرکز نکردن بر تاریکیهای درون،آرام آرام درون من سرشار از نور میشود. تاریکیها جایی برای ماندن پیدا نمیکنند تلألو نور به بیرون از من تابیدن مییابد. مسیر را برای دیگران هم روشن خواهد کرد.
به هر حال در هر مواجهه با سختی، ابتدا به خدا پناه میبرم بسپارمش به او. ناگاه نیروی قوی وارد کالبدم میشود. مرا حمایت میکند وقتی مسلّح به نیروی برتر شدم دیگر واهمهای از چیزی ندارم. هر چیزی وارد شود میدانم و میپذیرم از اوست. خودش توان مرا دیده و یاری میدهد.
زمانی به کامیابی میرسم که حقایق رسیده از خدا را نوشیده باشم.
آخرین دیدگاهها