بیهقی خوانی

 

به نام خدا ✍️✍️
شده‌است تا حالا یک وقت‌هایی از یک چیزی
لذت ببرید اما ندانید برای چه؟
شده‌است تا حالا شیرینی لحظاتی رو احساس
کنید اما ندانید شیرینیش چیست و از کجاست؟
من با خوانش تاریخ بیهقی این مدلی می‌شوم.
می‌دانم شیرینه، کنارش هستم، درکش می‌کنم،
اما هنوز نفهمیدم.

خیلی به من خوش می‌گذرد ولی نمی‌فهمم لحظات
چطور می‌گذرد و این لذتش برای من زیباست.
ساعت ۹ تا ۱۱ چهارشنبه شب‌ها اتاق ذهنم نورانی
است. تا لحظاتی در روزهای بعد فروغش پایدار
است. تا می‌رود نورش کمرنگ شود کلام چون
دُرّ بیهقی را در روز مرور می‌کنم.

از آن دُرّهای قدیمی که مثالش یافت نمی‌شود.
باید سفت و محکم چسبید، نگهش داشت و
مراقبت کرد. بسی خوشحالی و اشک دارد که
فرهنگ و ادبیات من قدمت هزار ساله دارد.
چه تلاش‌ها شد که حفظ شود از دست نابکاران.
چه عزیزانی نسخه به نسخه کتابت کردند
تا به دست من برسد. به عمق وجود من و
ریز ریز سلول‌های من وارد شود و حیاتش
در وجود من تضمین یابد.
باز هم برای شما از بیهقی خواهم نوشت…

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *