به نام خدا ✍️✍️
« پاییز پادشاه فصلها »
پاییزِ همه رنگ از راه رسید.
پاییز فصل دگرگونی و تحول است.
پاییز که میآید انقلابی در طبیعت بپا
میشود.
شور و شوقی راه میافتد.
دگرگونی پاییز به انسان میآموزد که
تغییر درد دارد، تلاش دارد، دلکندن
دارد، از دست دادن دارد ولی همهاش
نتایجش زیباست.
پنجره دلم را به سوی دلم باز کردم.
بادها از لابلای پَرچینها و شاخههای
درختان عبور میکند. گویا نجوایی با
برگها دارد.
طبیعت هیچ قضاوتی نمیکند، فقط
شاهد عبور تابستان است و ورود با
شکوه پاییز.
همه هستی خود را وفق میدهند تا
پاییز کارش تمام شود.
شاهد رنگارنگ شدن زیبای برگها
میشوند.
بعد از تنوع رنگها نظارهگر جدا شدن
یک یک و یا چند چند جدا شدن آنها
که ۶ ماه به هم انس گرفته بودند، هستند.
برگها آرام آرام با شروع باد در اواخر تابستان
از هم خداحافظی میکنند تا بهاری دیگر
یکدیگر را پیدا کرده و در تعامل با هم، طراوت
و شادابی هدیه کنند.
در پاییز برگها به سفر میروند.
برگهای هزار رنگ پاییزی، جدایی را در
کمال صبوری تن میدهند تا فرش زیبای
زمین شوند.
با احترام روی زمین قدم بردارید.
خِش خِش برگها در زیر پای ما، هم نغمه
گوشنواز سرمیدهند و هم دردی را که از
پایمال شدن ما بر روی آنها احساس میکنند،
آخ میگویند.
پاییز فصل عاشقی هم هست.
برگها عاشق زمین هستند.
در پاییز به آرزویشان که لمس زمین هست
میرسند.
هنگام راه رفتن در پاییز بر روی برگها، به
یاد نَفَسهایی که آنها به ما دادهاند باشیم.
زمانهایی که سایهبان بر اندام ما بودند.
اوقاتی که سبز بودند و طراوت خاصی به
طبیعت میدادند.
✅ ابتدای پاییز و مِهر پُر مِهرش، مرا به
یاد همه همکلاسیهایم میاندازد که شب
آخر شهریور را چطور به صبح میرساندم
تا اول مهر روی ماهشان را ببینم. هر کجا
هستید دوستتان دارم و به شما افتخار
میکنم.
✅ تولد همه دوستان پاییزیام مبارک.
🎂♥️🌹🧿😘🍁🌺📚✍️
۱۴۰۲/۶/۳۱
2 پاسخ
هنگام راه رفتن در پاییز بر روی برگها، به
یاد نَفَسهایی که آنها به ما دادهاند باشیم.
زمانهایی که سایهبان بر اندام ما بودند.
اوقاتی که سبز بودند و طراوت خاصی به
طبیعت میدادند.
آنها لایق این قدردانی اند. لذت بردم افسانه جان. پاییزت مبارک.
ممنونم سمیه جان.