« شب، سکوت، تنهایی »

به نام خدا ✍️✍️

« شب، سکوت، تنهایی »
در باره‌شان نوشته‌ام ولی باز هم نوشتنم می‌آید.
آخر تمامی ندارد شب، پایان ندارد.
تا فرصت هست شب هم هست.
تنهایی، لطف بی‌پایان خداوندی‌ست.
تازگی یاد گرفته‌ام اگر جمعی را طالب نیستم
بتوانم در جمع باشم اما تنها.
شب بنشینیم و به رفت و آمد سکوت، گوش
فرا دهیم.
ابتدا برای بهره بردن از شب، سکوت، تنهایی
نیاز به شناخت آن‌هاست.
شب هست و تاریکی، شب هست و ظلمات.
ظاهرن نوری نیست.
کمی فکر کنید.
نور در درون شب پنهان است.
آیا هر چیزی را که ما نمی‌بینیم وجود یا
حقیقت ندارد؟
به چشم مادی بینم دید معنوی دهم.
در درون هر ظلماتی نوری نهفته‌است.
به طلوع و غروب خورشید اطمینان داریم.
به رفت و آمد شب و روز مطمئنیم.
چون عادی شده‌اند.
وجود نور درون تاریکی را هم باید یقین
داشته باشیم. تا یقین حاصل نشود، منفذ نور
نمایان نمی‌شود.
به اندازه‌ای که یقین داریم سپیده صبح با
تلاش خود را از تاریک ترین لحظه شب
بیرون می‌کشد، تا مسیر را برای ما روشن کند.
شب است و همه خوابند.
چشمانم را می‌بندم.
قلمم روی صفحه است.
صدای دور‌زدن پنکه، طِرِق دیوار که از گرمای
روز منبسط شده و گیر افتاده‌بود رها می‌شود.
وزوز یک حشره، جیرجیر پرنده از فضای باز
توری پنجره، دم و بازم نفس‌هایم، پلاستیکی
که باد پنکه آن را تکان می‌دهد، سرفه‌ دخترم.
سکوت شب که غلیظ می‌شود، صدای ناله
زندانیان آن سمت کره زمین را نیز می‌شنوم.
بر من است که برای‌شان دعا کنم.
تنهایی با بی‌کسی متفاوت است.
تنهایی، حالتی احساسی‌ست و بی‌کسی حالت
فیزیکی‌ست.
تنهایی، آگاهانه باشد می‌تواند بهرهٔ زیادی به
ما برساند.
سکوت همیشه نشانهٔ رضایت نیست.
زمان‌هایی سکوت نشانه فکر کردن و ارزیابی
کردن است.
در سکوت درس‌هایی نهفته‌است که فرا‌گیریم،
کلی از جواب‌های دوران شلوغی و پر‌استرس
خود را گرفته‌ایم.
از شب‌زنده داری‌ها گفته‌اند.
بشر همیشه از تاریکی ترس داشته‌است.
اِغوا‌های شیطانی را نشانه گمراهی و تاریکی
می‌دانستند.
در تاریکی چشم، هیچ چیز را نمی‌بیند.
اگر آگاه نباشد به راحتی گول می‌خورد.
شب، سکوت، تنهایی ابزار‌هایی هستند برای
شناخت بیشتر خودمان. ارزیابی توانمندی‌هایمان.
وقتی خود را شناختم، محیط پیرامونم را ارزیابی
می‌کنم.
نور که نور است و همه چیز هویداست.
از تاریکی‌ست که باید نور را آگاهانه از درونش
بیرون بکشم، در آغوش بگیرم و زندگی کنم.
مسیر اهدافم روشن می‌شود چه بسا من نور
می‌شوم و روشن کننده راه دیگری.
کره زمین که ما بر روی آن زندگی می‌کنیم
سیاره است و سیاره از خود نور ندارد.
با تابش ماه، ستارگان و خورشید روی زمین
نورانی می‌شود اما درونش فقط با کَندوکاو
ما هویدا می‌شود.
چه گنج‌هایی در درون زمین نهفته هست که
هنوز سهم کوچکی از آن کشف نشده‌است.
۱۴ شهریور ۱۴۰۲

 

 

 

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *