به نام خدا ✍️✍️
« محاسبه شبانه »
سیاهی شب که غلیظ شد، سکوت پُر می شود.
تنهایی، تنها می شود و به سکوت تکیه می کند.
ورودی های درونم که باید فضای تغییر
و بستر رشد مرا فراهم کنند، یار هوشم
می شوند.

بانگ بیدار باش در درونم نواخته می شود.
گویا سخنی دارند.
لغزش ها و خطا هایم را به من ابراز می کنند.
چِشم به دیده ام، خیره می شود، صحنهٔ
زیبایی دیدی ولی شکر خدا را بجا نیآوردی.
گوش به شُنودم، ندا می دهد، حرف های
قشنگی شنیدی، اما شکر گزار نبودی.

دستانم به من دست داد و گفت: دست
نیازمندی را که هنوز به سمتت دراز نشده
بگیر.
عقلم گفت: عاقلانه تر می توانستی، تصمیم
بگیری اما عجله به خرج دادی.

خدایا به فرمان تو گوش می سپارم.
به حریم امن تو وارد می شوم.
من و همه عزیزان و دوستانم را پناه باش
ای پناه دهنده.
خدایا کمکمان کن آن چه را تو برای ما در
نظر گرفته ای و رسالت ماست، به آن آگاه
باشیم.
آمین یا رب العالمین.
۱۴۰۲/۱/۲۰