« نَه گفتن »

به نام خدا ✍️✍️

«« نَه گفتن را بیاموزید »»
کافی ست یک بار نَه بگویید.
همه حتی خودت عادت می کنی.
نَه به نگاه، نَه به کلام، نَه به شنیدن،
نَه به رفتار و نَه به احساس.
نمی خواهیم همه جا نَه بگوییم تا
خودی نشان دهیم.

نیاز است مهارت نَه گفتن را آموخت.
باید این مهارت را کسب کنی و به کار
بگیری.
وقت هایی که حالت خوب نیست،
به دیگران نمی توانی نَه بگویی، چرا
که ممکن است از تو رنجیده شوند.

زمان هایی که قدرت انجام کاری را
نداری، امّا نمی توانی نَه بگویی، چرا
که ممکن است فکر هایی در باره ات
کنند.
گاهن، اتفاقی کسی را می بینی، سوالی
از تو دارد که نمی خواهی جوابش را
بدهی، اما قدرت نَه گفتن نداری.

با این تفاسیر تو دیگر خودت نیستی.
همه وجود تو در گرو اعمال و رفتار
دیگران است.

بیدار می شوی، نگاه می کنی، حرف
می زنی، سکوت می کنی، مهربان
هستی، داد و بیداد راه می اَندازی،
همه و همه حکایت از لجبازی با خود
درون توست.
بیا و با درونت آشتی کن و هماهنگ
شو.
بیا و از این به بعد خودت باش و نسخه
بهتر خودت و از دیروز خودت بهتر باش.
همه این ها ناشی از ترس است.
با ترسی که تو را به عَقَبِ جهل و نادانی
می اَندازد، خدا حافظی کن.

ترسی که جلوی رشد و تعالیت را
می گیرد، خود را درونش بی اَنداز.
بسوزان این ترس را که شعله هایش
فرا راه مسیرت شوند.
به دور بی اَفکن، ترسی را که مانع
به جلو راندنت می شود.

کافی ست یک بار انجامش دهی.
دیگر با تکرار و مداومت، از
مسیرت آگاه خواهی شد.
حالا دیگر ترس از تو می ترسد.

خدایا شکرت
۱۴۰۱/۱/۷

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

2 پاسخ

  1. درود بر افسانه جان🙋🏻‍♀️
    من یک آدم ترسو بودم که توان نه گفتن هم نداشتم. این ترکیب جوری چفت میشه که آدم به خودش میاد و میبینه داره حقش رو هم دو دستی تقدیم دیگران میکنه. بالاخره یه جایی خسته شدم از این فلاکت. تو هر مورد نسبت به قدیم خودم ۸۰ ددصد رشد کردم.
    مطلبتون خیلی مفید بود واسم.‌یکجور تلنگر دوباره❤

  2. درسته مهارت نه گفتن خوبه. ولی اجراش در عمل سخته. ظرفیت‌ آدمها اومده پایین. انگار آدم‌ها بیشتر از قبل نیاز به حمایت دارند و محبت. و چقدر سخته بریم به دیگران کمک کنیم و به قول شما اون موقع دیگه شدیم اونا و خودمون نیستیم. تعادل سخته.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *