نشان از بی نشان ها

به نام خدا ✍️✍️
صبر واژه عجیبی ست.
عجیب به دلم می نشیند.
دلم هوای عجیبی دارد.
عجیب هم با من سر شوخی دارد.
شوخی هم سرش نمی شود.
سَرَم به هواست.
هوای سَرَم پرواز دارد.
پرواز به سوی رشد.
رشد به سوی خوبی ها.
خوبی ها که راحتی می آورد.
راحتی که عمل، لازم است.
لازمه اش از خود گذشتن است.
از خودِ کینه ها.
کینه از نفرت ها.
نفرت از ناخوشی ها.
نا خوشی که پِیَش رنج است.
رنجی که صبوری می خواهد.
صبوری که به دنبالش آرامش است.
آرامشی که آسایش می آورد.
آسایشی که رهایی دارد.
رهایی از بند خود خواهی.
خود خواهی که مرا به عقب می راند.
عَقَبی که پر از تجربه است.
تجربه های تکرار نکردن.
تکراری های درس گرفتن.
درسم را گرفتم.
از این پس در گذشته، توقفی ندارم.
مگر برای تجربه از رنج ها.
و لذت از خوشی ها به اندازه.
به آینده نمی نگرم که نیامده کوله بارم
را سنگین کند.
پس در « حالی » که هستم برایم
عزیز است و دوستش می دارم « حال » را.

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *