بنام خدا✍️✍️✍️✍️✍️
کتاب
دوست مفید آدمهاست.
بی ریا، با صفا با من و تو صحبت میکند. بد و خوب، زشت و زیبا، فقیر و غنی نمیشناسد. همه را دوست دارد. با انصاف میگویم کتاب، دوست خیلی خوبی است.
من و تو و هر کسی را که بخواهد با دنیای درونش آشنا میکند. حتا با دنیای درون خودمان هم پیوند میدهد.
کسی که کتاب نمیخواند، هیچ نیست و هیچ ندارد.
همیشه برای خرید کتاب خاصی به کتابفروشی میرفتم. اینبار برای خرید کتاب رفتم، که ببینم سهم آن روزم چه بود. بدون اسم و نام و نشانی از کتاب
وارد کتابفروشی شدم. در دلم و آروم به همه کتابها که در قفسه ها بودند، سلام میکردم. به کتابها میگفتم:
ببخشید همه شما رو دوست دارم، اما فقط یکی از شماها رو میتونم امروز و فعلن خریداری کنم.
با من همراهی کنید و خودتون یکی رو بهم معرفی کنید. کتابها مرا به سمت جلو هل میدادند.
در حال قدم زدن از جلوی قفسه ها هر دفعه یکی از آنها را میگرفتم و نوازششان
میکردم، نگاهی به صفحاتش و دستی به رویش میکشیدم.
ناگهان کتابی که در پشت ردیف جلو قفسه ای بود، نگاه مرا به خود جلب کرد. آروم او را از کتابهای دیگر جدا کردم. نوازشش کرده، صفحاتش را لمس کردم.
به او گفتم: شما مال من هستی.
از اینکه از دوستانت، جدایت میکنم، مرا ببخش. ولی نگران نباش، کتابخانه من هم کلی کتاب دارد و شما می توانی دوستان جدیدی پیدا کنی.
در ضمن از کتابهای دور و برش هم عذرخواهی میکردم که دوستشان را از آنها جدا میکنم.
به بقیه کتابها گفتم: خدا را چه دیدید، شاید دفعه بعد
شماها رو خریدم.
به خانه آمدم. کتاب جدید، انگار کتابخانه مرا دید، خجالت کشید. به کتابهای داخل قفسه ام گفتم: ببینید دوست جدیدی برای شما آمده است، با او دوستی کنید. او هم مثل شماست، فقط تازه وارد است. من او را همانند شما دوست دارم. چیزی نگذشت که کتاب جدید با همه کتابها دوست شد. هر دفعه او را در قفسه ای متفاوت میگذاشتم که با همه انس بگیرد. نا گفته نماند که قبل گذاشتن او به قفسه کلی نوازشش کردم.
۱۴۰۱/۵/۲۵
8 پاسخ
سلام خانم سابقی
خوشوقتم از آشنایی با شما. هم استانی هم که هستیم☺
دیدم برام پیام گذاشتین. اومدم به سایتتون سر زدم.
انشاالله موفق باشین و قلمتون همیشه سبز.
خرید کتاب حس خیلی خوب و آرامشبخشی داره. قدم زدن بین قفسهها و انتخاب کتاب از کارهای مورد علاقه منه. متن زیباتون هوس خرید کتاب رو در من برانگیخت.
آخیی چه حس قشنگی. چه دوستی جالبی!
دید خیلی قشنگ و ملیحی بود. تا حالا اینجوری به این قضیه نگاه نکرده بودم🥺❤️
چه حس خوبی قدم زدن میان کتابها
تعبیرهای جالبی در مورد اومدن کتاب جدید میگی
من عاشق کتابفروشی ام
خیلی قدم زدن تو کتابفروشی و لوازم تحریری رو دوست دارم
اخییی
تاحالا ازین زاویه نگاه نکرده بودم
اونجا که از دوستاش جدا میشه و میره تا دوستای جدید پیدا کنه خیلی قشنگ بود
چه قشنگ بود این روایت دوستی کتابها.
اخیرن از استادی در مورد نحوه برقراری ارتباط با کتاب شنیده بودم. که ارتباط باید دو طرفه باشد تا کتاب نیز چیزهایی که می خواهم را در اختیارم قرار دهد. خواندن متن زیبای شما موضوع را برایم جالب تر کرده است. سپاسگزارم عزیزم.